گذر کن از آغوش شب ها، گذر کن
به فردای روشن بیندیش
گذر کن از آوار بی همزبانی
سکوت معلق
سراب جوانی
گذر کن از آرامش بی تفکر
از آب به جا مانده ی بی تکرر
به دریا بزن دل، پر و بال وا کن
غرور به جا مانده ات را صدا کن
گذر کن ازین لا ابالی
گذر کن به پاکی،زلالی
گذر کن!
خیلی خوبه که آدم با شعر شروع کنه
شعر زیبایی بود
لعنت به عاشقی و دلدادگی ....
مرسی ...