و دیگر هیچ...!

همه چیز از همه جا!

و دیگر هیچ...!

همه چیز از همه جا!

نهم

سرشارم

از رفتن و نتوانستن

از ماندن و نخواستن

از تردید

از سکوتی که به وسعت تپش های قلبم کوبنده ست

از عشق به دوستان بی سخنم که واژه هامان در لحظه شناورند...

خدا... دستانم هنوز محو آشنایی مانده ست

چشمک بزن!

نظرات 1 + ارسال نظر
عسل رز سه‌شنبه 13 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 02:36 ب.ظ

سلام
قلعه رود خان تایپ شد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد