...بی رنج، خاکی بیش نیستم که لیاقت باران هم ندارد!
وقتی آینه ام غبار ندارد، چه چیز را جلا دهم؟! برای پیش رفتن باید از ادامه ی جاده چیزی مانده باشد!!
تا کنون به آخر جاده نرسیده ای، نه؟ پس هنوز چشمهایت بازند..! هنوز می بینی حقیقت حیات را... و هنوز می دانی چه چیزها نمی دانی!!
هرگاه دیگر پیش پایت جاده ای نیست بدان که وقت مردن است....!
وقت مردن بود!!!
چه نا امیدانه ...؟
بروزم .. منت پذیرم قدومتون رو بر دیدگانم ...
سلام
تبریک عرض میکنم
گاهی مسیر جاده به بن بست می رود...!!!